یوسف از جرم زلیخامدتی زندان برفت    مهدی از اعمال ما حبس ابد گردیده است
یوسف از جرم زلیخامدتی زندان برفت    مهدی از اعمال ما حبس ابد گردیده است

یوسف از جرم زلیخامدتی زندان برفت مهدی از اعمال ما حبس ابد گردیده است

همه چیز در این وبلاگ موجود است

شهید برازنده


مزارشهید نعمت الله برازنده در کنار جوارح امامراده علی صالح در کنار برادر شهیدش احمد برازنده قرار دارد..روحش شاد..یادش جاودان

شهید نعمت الله برازنده

خاک های میمک هنوز شرمنده قدمهای استوار و محکم شماست..داغ برادر امانشو بریده بود انگار بدون اون دیگر هیچ چیزی براش معنا پیدا نمیکرد..برادر جان نمیدونی دلم تنگه...بی تو نفس کشیدن محاله...رو زمین بند نبود...بیقرار ...باور نمیکرد برادرش به اسمانها پرکشیده...او هم رفت بدون اینکه حتی به بچه های کوچک خودش فکر کند..او برادری را مثه   اقاش ابوالفضل به خوبی بجا اورد..کسی هم جلودارش نبود ...برادران برازنده محافظت از ناموس مردم ایران رو بر خانواده و زندگی شیرین ترجیح دادند...شهید نعمت الله برازنده بعد از درگیری با رژیم لعنتی بعثی صدام زخمی میشود...با اینکه خون زیادی از او رفته بود مسافت زیادی پیاده رو طی میکنه و روی خاکهای تفتیده میمک قطرات خونش مثه باران بر زمین ریخته میشود..شهید به دیدار برادر و معبودش شتافت ....روحش شاد...یادش گرامی..


برادران شهید برازنده..


اری...ای شهدا..یادنامه شما بر فراز کوه های سر به فلک کشیده کردستان و جبهه های غرب تا سرزمین های داغ و تفتیده خوزستان به سان بیرقی استوار در اهتزاز است...دشت های خون رنگ مهران..دهلران..چنگوله..و ارتفاعات کله قندی..میمک و قلاویزان..نشان از قدوم استوارتان دارد..و تا همیشه تاریخ زمزمه عشق تان خاموش نشدنی است...یادتان تا ابد ماندگار

شهید احمد برازنده


بزرگی و قداست روح شهدا..این عاشقان از خود رسته و به خدا پیوسته به عظمت اقیانوس های بی کرانی است که اندیشه انسانی را به حیرت افکنده .تلا لو عزت و کرامت این نفوس طیبه با جلوه های روشن توحیدی..پهنای هستی را درنوردیده..تا در لابلای گلبرگهای زرین حماسه و شرف ..سیمای درخشان شهید عشق پرتو افشانی نماید...

شهید احمد برازنده


شهادت هنر مردان خداست...انان که خدا را یافته بودند وبرای احیای ایین الهی وحاکمیت قران با حنجره های خونین و قامت هایی استوار نماز عشق را به سجود نشستند...تا مرز لقا پیش رفتند و در میثاق با خورشید رهایی ...صبح سپید تاریخ را نظاره گر شدند..

شهید برازنده


توصیف ایثار و رشادت شهیدان این اسطوره های حماسه و شرف..منشعب از اسرار ربوبی است که در سماعی سرخ...شمیم شقایق را از مزار مردان راستین قبله عشق که شوق لقای یار را در سر داشتند به سپیده دم بهار سرافرازی ها و بزرگواری ها پیوند داده تا بر قله سرخ فام خورشیدبا سرخی خون پرستوهای سبک بال اسمان معرفت بر سینه های تاریخ حک شود...

سردار رشید اسلام..احمد برازنده


روان پاک شهید گرانقدر در جوار امامزاده علی صالح استان ایلام واقع است..روحش شاد..یادش گرامی

شاید...


شاید 

کسی 

جایی

دعا می کند 

برف نبارد

بخاطر پاهای کوچکش ...

سرت را بالا بگیر مرد...


خجالت رو باید کسانی‌ بکشن که نان رو از سفره ی تو دزدیدند و


حساب بانکیشون رو توی کشورهای دیگه پر کردن!


خجالت رو باید کسانی‌ بکشن که هر لحظه فریاد عدالت عدالت سر می دن


و غیر از ریا چیزی توی زندگی ندارن!


خجالت رو اونی بکشه که چندتا پست داره و از همش حقوق می گیره نوبت تو میشه میگه برو اینقدر مادی نباش بسیجی!


خجالت رو اونهایی بکشند که نا حق یک شبه کارشناس و یا مدیر می شند و اونی که تحصیلش رو داره ولی پارتی نداره این میشه سفره اش اینها مدیون سفره ی بی نان تو هستن!


خجالت رو اونی باید بکشه که توی ماشین شاسی بلندش نشسته و داره برای ظهور امامش دعا میکنه ولی اون بچه ای رو که به زورخودشو به شیشه پنجره رسونده و ازش خواهش میکنه که دعای فرج ازش بخره نمیبینه


خجالت رو اونی باید بکشه که  .......


خجالت نکش مرد ! سرتو بالا بگیر .


در سرزمین من هر چه را نمی فهمند مسخره می کنند...



لعنت به اون مامور شهرداری که فکر کرد ؛
اگر ترازوی تو رو بشکنه ؛
تمام مشکلات مملکت حل میشه...

گاهی از خودت بگذر...



گاهی ارزش داره از همه چیزت بگذری....

تا لبخند به روی لبای کسی هدیه کنی..."

گاهی از خودت بگذر.... فقط گاهی ....."

کودکی آرام خوابیده...

    

در امتداد ساحل و شن های تفدیده 

در این میانه کودکی آرام خوابیده


آغوش دریا همچو مادر گرم و پر احساس

دور تن کودک لباس موج پیچیده


این خستگی راه با او مانده تا حالا

طوفان سهمگینی شهر او را در نوردیده


اینجا کنار ساحلی امن است لالایی!

خوابی که آرام است از افکار شوریده


باید ستایش کرد، سکوتِ بغض ها را؟

با مرگ های این چنین در هم تنیده


اینجا تو شاهد باش دریا، داشت می خندید

این کودکِ آواره ی بر خاک غلطیده


ظلمی چنین عریان و بی پروا و شیطانی

آیا کسی در روزهای عمرِ خود دیده؟


آری شبیهش را زنی، غرق غم و اندوه

در اوج امواجِ بلا، در کربلا دیده...



دیروزها بهترند ...



سالهاست منتظر آمدن روزهای بهترم ولی . . . 
نمیدانم . . . !!!


نمیدانم چرا هنوز هم، دیروزها بهترند . . . !!!

التماس دعا..

علی جان!

بعد مرگم لحظه ای بر تربت من پا گذار

از قدومت خاک قبر من گلستان میشود


قصه عشق ، انسان بودن ماست

سر بر شانه خدا بگذار تا قصه عشق را چنان زیبا بخواند

که نه از دوزخ بترسی و نه از بهشت

به رقص درآیی

قصه عشق ، انسان بودن ماست

اگر کسی احساست را نفهمید مهم نیست

سرت را بالا بگیر ولبخند بزن

فهمیدن احســاس

کار هر آدمی نیست!‌




خدایا..

او جان من است!

جان مرا ب لبم برسان!..!