یوسف از جرم زلیخامدتی زندان برفت    مهدی از اعمال ما حبس ابد گردیده است
یوسف از جرم زلیخامدتی زندان برفت    مهدی از اعمال ما حبس ابد گردیده است

یوسف از جرم زلیخامدتی زندان برفت مهدی از اعمال ما حبس ابد گردیده است

همه چیز در این وبلاگ موجود است

پایان تلخ ..اما عاشقانه

خسرو و شیرین – روایت دلدادگی در سایه‌ی سرنوشت


روزی روزگاری، در سرزمین ایران، شاهزاده‌ای دلربا به نام خسرو پرویز، وارث تاج و تخت ساسانی، آوازه‌ی دختری زیبارو از دیار ارمنستان به نام شیرین را شنید؛ دختری که آوازه‌ی حسن و کمالش در سراسر سرزمین‌ها پیچیده بود.  ادامه مطلب ...

آرزوی سلامتی ...

به نام خدای شهیدان


جناب آقای محمد رحیمی

رئیس گرانقدر و فداکار بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام


درود خدا بر شما که سالیان، بی‌هیاهو و با دل آکنده از عشق، در مسیر پاسداشت خون شهیدان و نام بلند ایثارگران گام برداشته‌اید.

شما نه‌تنها خادم یادگاران حماسه‌اید، بلکه خود نیز قطره‌ای از دریای غیرت این سرزمین به‌شمار می‌روید.


خبر کسالت شما، دل‌ها را آزرد. اما ما باور داریم روح بزرگ و اراده پولادین‌تان، چون همیشه، این میدان را نیز با عزت پشت سر خواهد گذاشت.

زیرا دل‌هایی که برای شهید می‌تپد، در برابر رنج، خم نمی‌شود؛

و مردانی که در راه حق خدمت کرده‌اند، همواره مشمول رحمت خاصه‌ی الهی‌اند.


از خداوند منّان، به شایستگی مقام شما، شفای عاجل و کامل‌تان را خواهانیم،

تا باز هم سایه‌ی حضورتان، گرمابخش خانه ایثارگران ایلام باشد.


با آرزوی بهبودی

و دعای خیر دل‌های قدردان

خلیج فارس...نه به خلیج عربی..

نام خلیج فارس؛ میراث تاریخ، نه بازی سیاست


خلیج فارس از دیرباز—چه در متون تاریخی، نقشه‌های جغرافیایی و چه در کتیبه‌های کهن—با همین نام شناخته شده.

از زمان هخامنشیان تا دوران اسلامی، جغرافیدانان بزرگی مانند بطلمیوس، استرابون، یاقوت حموی، ابن‌حوقل، و ابوریحان بیرونی همه این آبراه را «بحر فارس» یا «الخلیج الفارسی» نامیده‌اند.


در ۲۵۰۰ سال گذشته، هیچ سند جدی و رسمی تا پیش از قرن بیستم وجود ندارد که این دریا را "عربی" بنامد. حتی بسیاری از نقشه‌های غربی، تا قرن بیستم هم با نام "Persian Gulf" از آن یاد می‌کردند.



---


اما چرا امروز برخی می‌خواهند آن را تغییر دهند؟


این تلاش‌ها از دهه ۱۹۶۰ میلادی و پس از بالا گرفتن اختلافات سیاسی در خاورمیانه شروع شد.

با شکل‌گیری اتحادیه عرب، اوج‌گیری ناسیونالیسم عربی به رهبری جمال عبدالناصر، و رقابت‌های منطقه‌ای با ایران (مخصوصاً در دوره پهلوی و بعد از انقلاب اسلامی)، برخی کشورهای عربی حاشیه خلیج، تصمیم گرفتند با تغییر نام، قدرت نمادین و هویتی ایران را تضعیف کنند.


سیاستی است مبتنی بر تحریف، نه تاریخ.



---


واکنش‌های جهانی


سازمان ملل و سازمان‌های بین‌المللی مانند یونسکو، بارها تأکید کرده‌اند که تنها نام رسمی و معتبر این آبراه، "Persian Gulf" است.


در اسناد رسمی بین‌المللی و سازمان‌های جهانی، همچنان فقط این نام به رسمیت شناخته می‌شود.


در سال‌های اخیر، ایران نیز در برابر این تحریف، فعال‌تر شده و با نام‌گذاری روز ملی خلیج فارس (۱۰ اردیبهشت)، اهمیت تاریخی و فرهنگی آن را پاس داشته.




---


پس نتیجه چیست؟


نام خلیج فارس، یک میراث تاریخی است، نه یک موضوع قابل مذاکره.

تغییر نام آن، بیش از آن‌که به جغرافیا مربوط باشد، به رقابت‌های سیاسی، قوم‌گرایی و اختلافات منطقه‌ای گره خورده.

داستان حضرت سلیمان...

حضرت سلیمان، پسر داوود پیامبر، پادشاهی بود که خداوند به او قدرتی ویژه داده بود؛

نه‌تنها پادشاه انسان‌ها، بلکه حاکم بر جن و انس و حیوانات بود. حتی زبان پرندگان را می‌دانست و باد را به فرمان داشت.  ادامه مطلب ...

داستان اصحاب کهف...

در روزگاری دور، شهری بود که ظلم و ستم در آن جا خوش کرده بود. پادشاهی داشت سخت‌گیر، بت‌پرست، و دشمن اندیشه‌های پاک. مردم را وادار می‌کرد به سجده‌ی بت‌هایی که از سنگ و چوب ساخته بودند. اما در میان این جمع، چند جوان دل‌آگاه بودند که دلشان جای دیگری بود—باورشان، نیایششان و جانشان به سوی خدایی بود که نه دیده می‌شود، نه ساخته می‌شود: خدای یگانه.  ادامه مطلب ...

نادرشاه..ازچوپانی تا فرمانروایی امپراطوری...

در میانه‌ی قرن ۱۸ میلادی، در بیابان‌های خراسان، کودکی به دنیا آمد که سرنوشتش را هیچ‌کس نمی‌توانست پیش‌بینی کند.

نامش نادر قلی بود؛

پسر یک چوپان ترک‌زبان از ایل افشار.


دوران کودکی‌اش در فقر گذشت.

مادرش در حمله دشمنان کشته شد، و او از همان نوجوانی شمشیر به دست گرفت تا انتقام بگیرد.  ادامه مطلب ...

ارتیمیس..بانوی دریا..شیرزن هالیکارناس

در دوران شکوه هخامنشی، وقتی خشایارشاه ارتشی بزرگ برای فتح یونان بسیج می‌کرد، در کنار هزاران مرد جنگاور،

زنی ایستاد…

آرتیمیس یکم، ملکه‌ی شهر هالیکارناس (در آسیای صغیر، نزدیک ترکیه‌ی امروزی).


اما او فقط ملکه نبود؛

دریادار بود.

فرمانده‌ی کشتی‌های جنگی.

یگانه زنی که در میان تمام سرداران مرد، فرماندهی ناوگان خود را برعهده گرفت و در نبرد سالامیس با دلاوری جنگید.


یونانیان، وقتی فهمیدند زنی ایرانی در برابرشان ایستاده، تحقیرش کردند…

اما وقتی طوفان دریا و آتش تیرها برخاست،

آرتیمیس با چنان تدبیری کشتی‌ها را رهبری کرد که حتی دشمنان یونانی نوشتند:


> «در میان تمام فرماندهان ایرانی،

هیچ‌کس به اندازه‌ی آرتیمیس خردمند و دلیر نبود.»




خشایارشاه، وقتی دلاوری او را دید، گفت:

«کاش همه‌ی مردان من چون آرتیمیس بودند!»



---


راز بزرگ آرتیمیس


آرتیمیس، هم شمشیر می‌زد، هم سیاست می‌دانست، هم بی‌باک بود.

اما بالاتر از همه، مردانگی را با خرد زنانه در هم آمیخته بود.

او جنگید، ولی بیهوده نکشت.

در خطر، شجاع بود؛

در پیروزی، باوقار.


او تنها زن در تاریخ نبردهای بزرگ دریایی بود که مورد تحسین دشمن قرار گرفت.

رستم و افراسیاب..نبرد دو جهان

در سپیده‌دمی غبارآلود، وقتی خورشید هنوز مردد بود که بر سر کدام سرزمین بتابد، دو لشکر رو‌به‌روی هم ایستاده بودند:

توران در یک سو، با افراسیابِ حیله‌گر و بی‌رحم؛

و ایران در سوی دیگر، با رستمِ دلیر، فرزند زال، تکیه‌گاه شاهان.  ادامه مطلب ...

آرش کمانگیر ..پرتاب جان

زمانی بود که سرزمین ایران، خسته و زخمی از جنگی طولانی با توران، در آستانه‌ی فروپاشی ایستاده بود.

دو سپاه، رو‌به‌روی هم، بی‌آنکه پیروز یا بازنده‌ای روشن داشته باشند، فقط خاک را در خون شستند.


شاه ایران، دیگر توان نبرد نداشت.

شاه توران نیز درمانده شده بود.

تصمیم گرفتند:

کسی باید تیری بیندازد، از دل کوه دماوند.

هرجا تیر فرود آمد، همان‌جا مرز ایران خواهد بود.  ادامه مطلب ...

زال و رودابه..عشق از دل سپیدی و سیاهی...

در میان کوه‌ها و آتشکده‌های شرق ایران، پسری زاده شد.

موهایش از روز نخست، سپید بود.

آن‌قدر سپید، که پدرش گمان برد این نوزاد، نحس است؛

رهایش کرد بر بلندای کوه…


اما آسمان، سرنوشت دیگری نوشت.  ادامه مطلب ...

سوگ سهراب(زخم بی نام)

سحرگاه بود. صدای شیهه‌ی اسبان دشت را لرزانده بود. در دل میدان، گردی از غبار برخاسته بود. دو مرد، روبه‌روی هم ایستاده بودند. یکی، پیر ولی استوار؛ دیگری، جوان اما همچون کوه.

رستم و سهراب.

پدر و پسر.

بی‌آنکه همدیگر را بشناسند…  ادامه مطلب ...

داستان آتش و نیلوفر(رستم وسیاوش..

در دلِ شب، وقتی که باد از کوه البرز فرو می‌آمد و خاکِ زابل را بیدار می‌کرد، پیرمردی تنها با اسبی سیاه و چشمانی خسته، کنار آتشی نشسته بود. رستم بود، دلیر مرد سیستان، اما این بار، در نبرد نبود؛ در اندوه بود.

فرزند زمان، ولی غمگین از گذشته...  ادامه مطلب ...

کوروش و شبان...

داستان "کوروش و شبان پیر"


در دل کوه‌های پارس، شبانی پیر زندگی می‌کرد. مردی درستکار، نترس و دلسوز که به تنهایی گوسفندانش را می‌چراند و دل به سکوت طبیعت سپرده بود. او نامش مهرداد بود. زندگی‌اش ساده بود، اما یک شب، سرنوشت دنیا را دگرگون کرد... 

ادامه مطلب ...

آغاز اسلام...

۱. آغاز اسلام – مکه و مدینه (قرن ۷ میلادی)


حضرت محمد (ص) در سال ۶۱۰ میلادی در مکه به پیامبری مبعوث شد.


او پیروان اندکی در مکه داشت و به‌دلیل فشار و آزار مشرکان، در سال ۶۲۲ میلادی به مدینه هجرت کرد (آغاز تقویم هجری).


طی ۱۰ سال، اسلام در عربستان گسترش یافت و مکه در سال ۸ هجری بدون خون‌ریزی فتح شد.  ادامه مطلب ...

آغاز مسیحیت...

حضرت عیسی (ع) در سرزمین فلسطین و در دل قوم یهود به دنیا آمد (حدود سال ۴ پیش از میلاد).


او پیامبر خدا و موعود انجیل بود.


عده‌ای از یهودیان به او ایمان آوردند و "مسیحیان نخستین" را شکل دادند.


پس از عروج عیسی، شاگردانش (حوار‌یّون) تعلیم او را در جهان گسترش دادند.




---


۲. مسیحیت در دل امپراتوری روم  ادامه مطلب ...