در آخرین روزهای سلطنت احمدشاه قاجار، دختری ناشناخته در حرمسرا زندگی میکرد. نه شاهزاده بود، نه کنیز. نامش "مینا" بود و حافظ کل دیوان حافظ.
مینا خواب دیده بود که اگر سلطنت پایان یابد، زبان شعر هم در ایران فروخواهد ریخت. برای همین، در شب فرار احمدشاه، بر تمام دیوارهای پشت بام کاخ گلستان، با زغال اشعار حافظ را نوشت.
سالها بعد، در بازسازی کاخ، مرمتیها در زیر گچها بیتهایی از دیوان حافظ را یافتند که با خطی زنانه نوشته شده بود.
یکی از آنها این بود:
"مملکت رفت، ولی شعر نرفت."