یوسف از جرم زلیخامدتی زندان برفت    مهدی از اعمال ما حبس ابد گردیده است
یوسف از جرم زلیخامدتی زندان برفت    مهدی از اعمال ما حبس ابد گردیده است

یوسف از جرم زلیخامدتی زندان برفت مهدی از اعمال ما حبس ابد گردیده است

همه چیز در این وبلاگ موجود است

در وصف شهید احمد برازنده





---



احمد برازنده، تنها یک نام نیست؛

او فصلی از حماسه است.

مردی که در سکوت، فریاد کرد

و در خاک، آسمانی شد.

سربازی نبود، بلکه فرمانده قلب‌ها بود.

با ایمانش جنگید و با شهادتش جاودانه شد.



---


شهید احمد برازنده

دل به میدان سپرد

و نامش را

در تاریخ سرزمینش

با خون نوشت.



---


شهید احمد برازنده از تبار مردانی بود که ایمان را زیست،

شجاعت را معنا کرد

و در میدان‌های آتش،

چراغ راه نسل‌های آینده شد.



---



خاک زیر پایش، بوی غیرت می‌داد

و صدای گام‌هایش، طنین اراده بود.

او نیامد تا بماند،

آمد تا مسیر روشن شود؛

و رفت، تا ما در تاریکی نمانیم



شهید نعمت الله برازنده

شهید نعمت‌الله برازنده، مردی از دیار ایلام، از جنس مردم ساده و نجیب غرب کشور بود؛ رنج کشیده در فقر، بزرگ شده در سختی، و ساخته شده برای بزرگی. او نه سیاست‌مدار بود، نه فرمانده، بلکه مردی معمولی با قلبی غیرمعمول—قلبی که آرام نگرفت تا میهن در آرامش باشد.


وقتی دشمن خاک ایران را با گلوله شکافت، نعمت‌الله، برادری داغ‌دیده از شهادت احمد، سکوت نکرد. به‌جای گریه، اسلحه به دست گرفت. نه برای انتقام، بلکه برای دفاع از سرزمینی که حتی فرصت تحصیل در آن را نداشت، اما عاشقانه دوستش داشت.


در میمک، همان‌جا که بسیاری از مردان بزرگ این سرزمین جاودانه شدند، او هم به آسمان پر کشید. سلاحش افتاد، اما نامش برخاست—بر دیوار مدرسه‌ای، بر لب مادر شهیدپرور، بر دل هر ایرانی که آزاد زندگی می‌کند.


شهید نعمت برازنده، سندی است از آن‌که قهرمان بودن فقط در اسم نیست؛ در نان‌دادن به خانواده، در ایستادن کنار پدر زمین‌گیر، و در رفتن بی‌ادعا به دل خطر برای دیگران است.


یادش گرامی، راهش پر رهرو.


دل نوشته

دلنوشته برای شهید احمد برازنده


ای احمد! فرمانده بی‌ادعا، پهلوان میدان‌های عشق…

هنوز صدای گام‌هایت در سنگرهای مهران پیچیده و نگاه مهربانت در دل همرزمانت روشن است. تو رفتی تا ما بمانیم؛ رفتی تا خاک میهن زیر چکمه بیگانه نماند؛ رفتی تا نامت سند افتخار ما باشد.

نام تو، احمد برازنده، همچون مشعلی در دل تاریخ روشن است و یاد تو در جان این خاک جاودانه.


شعر کوتاه برای شهید احمد برازنده


دلاوری چون تو ندید این خاک، احمد

که جان بخشیدی به لبخندت، احمد

به مهران و دلیرانش شدی امید،

به خون نوشتی عشق و پایداری، احمد