در هیاهوی انفجارها و شعلههای نخستین روزهای جنگ تحمیلی، مردی از تبار غیرت و مهربانی، مرز را نه فقط با سلاح، که با انسانیتش نگه داشت.
شهید احمد برازنده، از نخستین رزمندگانی بود که اسیران عراقی را در همان روزهای آغازین جنگ به اسارت گرفت. اما آنچه او را از بسیاری جدا میکند، نه قدرت اسلحهاش، بلکه وسعت دلش بود.
او وقتی اسیران دشمن را به خانهاش آورد، نه با خشم که با کرامت از آنها پذیرایی کرد؛ برایشان آب آورد، غذا داد، و رفتاری نشان داد که حتی خود اسیران گمان نمیبردند در میانه میدان جنگ، چنین انسانیتی هنوز زنده باشد.
در همان لحظاتی که میشد انتقام گرفت، شهید برازنده انتخاب کرد که آزادگی ایرانی را به نمایش بگذارد. او نشان داد که در جبهه حق، حتی با دشمن هم میتوان همچون انسان رفتار کرد.
احمد برازنده، تنها یک رزمنده نبود؛ او معلمی بود که به همه ما آموخت:
شرافت، مرز نمیشناسد.
مهربانی، حتی در دل میدان مین، زنده است.
و شهید، فقط آن نیست که جان میدهد؛ بلکه آن است که پیش از آن، انسانیت را زنده میکند.