یوسف از جرم زلیخامدتی زندان برفت    مهدی از اعمال ما حبس ابد گردیده است
یوسف از جرم زلیخامدتی زندان برفت    مهدی از اعمال ما حبس ابد گردیده است

یوسف از جرم زلیخامدتی زندان برفت مهدی از اعمال ما حبس ابد گردیده است

همه چیز در این وبلاگ موجود است

پدر شهیدم روزت مبارک...

بعدازمدت هاقلم به دست گرفتم وآماده نوشتن دلتنگی هایم برصفحات سفیددفترم شدم..

تابازبرایت شرحی ازدلتنگی های غریب پسرانه ام دهم...

مدت هاست بغض امانم رابریده است...

می خواستم قلم به دست بگیرم وبنویسم ولی هیچکدام یاری ام نکردند...

نه کاغذ..نه قلم...نه دلتنگی هایم...

و به اوج بی کسی هایم که می رسم زبانم هم بسته می شودو

تنهامحکوم می شوم به سکوت...

نمی دانم اکنون که قلم به دست گرفته ام چه بایدبنگارم...؟

ازقهرکنان یک ماهه ام ویاآشتی کنانش..؟

ازبی جواب ماندن ندبه های دلتنگی ام یا....

مدت هاست پی پاسخی هستم که آرامم کند...

باتوهستم..می شنوی؟؟ تنهایی ام رامی بینی؟؟

منم پسرت....! غریب افتاده ام بین این مردم..!

آنقدرنگاهم نکرده ای که پاک ازیادت رفته ام...

تنهاهستم درزمینی که به بهای جان فروختی اش..

مدت هاست دیگرخودم نیستم..تمامم پرشده ازسه نقطه های بی نهایت..



دارم مچاله می شوم زیرنگاه آدم هایی که چشم هایشان کوررنگی داردو

مرابه سیاهی شب، سفیدمی بینند...

دارم مچاله می شوم زیرقصه خیس دنیای آدم ها..

دلم...فقط کمی...کمی تورامی خواهد..

کمی محبت.. کمی نوازش..کمی قربان صدقه..

اصلانه..، کمی لوس شدن برایت.....آری کمی دلم لوس شدن می خواهد..

لوس که شوم خاطرخواهم می شوی..دست به سرم می کشی ونگاهم می کنی..

شایدتنهاخواسته دلم نگاهت باشد.