طبیبا زخم مولا را دوا کن*
طبیبا زخم او آهسته وا کن*
مدارا کن به این فرق شکسته*
که شمشیرش به پیشانی نشسته*
طبیبا قلب زینب را شکستی*
تکلم کن چرا ساکت نشستی*
سکوتت قلب زینب را زند نیش*
مسوزانم سینه ما را از این بیش*
مگر در زخم بیمارت چه خواندی*
که لب بستی و از گفتار ماندی*
به پیشانی بیمارت چه دیدی*
چرا دل از حیات او بریدی*
طبیبا کودکان چشم انتظارند*
بجز بابای ما بابا ندارند*
طبیبا مستمندان بی غذایند*
همه چشم انتظار مرتضایند*
چرا گردیدی از گفتار خاموش*
مگر خواهد شود زینب سیه پوش*
تکلّم کن زبیمارت سخن گو*
ولی آهسته برگوش حسن گو*
طبیب از دیدن زخم علی سوخت*
نگه بر چشم گریان حسن دوخت*
بگفت ای مصطفی را میوۀ دل*
مرا از نسخه بنوشتن چه حاصل*
زمام چاره دیگر دست من نیست*
دوائی بر علی غیر از کفن نیست*
*التماس دعای مخصوص*