یوسف از جرم زلیخامدتی زندان برفت    مهدی از اعمال ما حبس ابد گردیده است
یوسف از جرم زلیخامدتی زندان برفت    مهدی از اعمال ما حبس ابد گردیده است

یوسف از جرم زلیخامدتی زندان برفت مهدی از اعمال ما حبس ابد گردیده است

همه چیز در این وبلاگ موجود است

گذری بر زندگینامه شهید احمد برازنده...

درسال ۱۳۲۵ در یک خانواده کم بضاعت و مذهبی متولد شد ..خداوند به فرامرز و گوهر یک فرشته هدیه داده بود..این کودک مومن و با تقوا در سن نوجوانی پدر خویش را در امر کشاورزی یاری نمود تا جایی که نان آور خانواده برازنده شد..در این سنین نوجوانی دو سال در کویت مشغول کار شد ..وبعد  به کشور عراق رفت ...او یار و یاور خانواده شد سخت کار می‌کرد تا کمبودها رو جبران کند و با تلاش و همت خویش آسایش رو برای خانواده به ارمغان آورد...به ایران بازگشت و به بنایی مشغول شد ..بدون اینکه مهارتی داشته باشه بنا ماهر و توانایی شد..در سن بیست و سه سالگی دلداده دختر دایی اش شد و تشکیل خانواده داد ..در زمان طاغوت بارها توسط ساواک شکنجه شد ...اما هیچ گونه تاثیری در اراده او نداشت و اسلام رو با روح و جانش قبول کرده بود..در تظاهرات علیه طاغوت سردمدار و پرچمدار مردم ایلام بود..بارها توسط شهربانی خانه او محاصره بود ..یک تنه در مقابل گلوله و تهاجم مامورین ساواک و شهربانی مقاومت میکرد ..با واژه ترس بیگانه بود ..شجاعت و دلیری و ایمان به خدا و عقیده پاکش زبانزد عام و خاص بود..‌تا اینکه رژیم طاغوت از هم متلاشی شد .‌..تا اینکه جنگ تحمیلی بر ایران شروع شد به عضویت بسیج درآمد و فرمانده گروه ضربت سپاه پاسداران شد..به نبرد با خصم مشتاقانه سینه سپر کرد ...در اوایل جنگ با تعدادی از همرزمان خود خطوط دشمن رو در هم شکافت و یک تنه ۱۱ سرباز و درجه دار بعثی رو به اسارت گرفت.‌‌..اسرای عراقی رو با خود به خانه برد و یک شب میزبان آنها بود..مهربانی و عطوفت شهید نسبت به اسرا آنها را شوکه کرده بود..شهید چون در عراق قبل از انقلاب کار کرده بود به زبان عربی تا حدودی مسلط بود..با خوشروئی و مهربانی از اسرای بعثی پذیرایی کرد..نکته جالب این بود که یکی از اسرا به زبان عربی از شهید درخواست کرد که مارو تحویل سپاه پاسداران ندهد آنها ما را شکنجه خواهند کرد..شهید لبخندی زد و به آنها گفت من خودم سپاهی هستم ..آیا تا حالا از من بدرفتاری دید ه اید..؟اسرای بعثی با شنیدن حرفای شهید شوکه شده بودند...شب مهمان شهید برازنده بودند و صبح روز بعد شهید اولین اسرای جنگ هشت سال تحمیلی رو به استانداری وقت تحویل داد ...با شدت درگیری ها در جبهه حق علیه باطل شهید برازنده بارها به خطوط دشمن تاخت و از ناموس و مملکت خود دفاع کرد..تا اینکه در تنگه بینا مورد اصابت تیر تک تیراندازهای بعثی قرار گرفت و خون پاکش در تپه زیل به زمینی ریخته شد که شاهد شهامت و دلاوریهای بی حد و مرز شهید برازنده بود...از او شش فرزند به یادگار باقی ماند ..متاسفانه بعد از سال‌ها از شهادت شهید برازنده خانواده ایشان هیچوقت رنگ خوشی ندیدن و دچار بی مهری از خودی و غیر خودی شده اند..نمی‌دانم مرتکب چه گناهی شده اند که باید در سختی و مشقت روز رو به شب برسانند..بنیاد شهید استان هم از بدو تاسیس تا به حال درد و رنج مارو درک نکردن،و هیچوقت در حیطه شغلی اقدامی نکرده اند..متاسفانه آقایونی که در راس کار هستند خادم خانواده شهدا نیستند یا بهتر بگم شدن ارباب ..!!رابطه و ظابطه در این نهاد حرف اول را می‌زند..‌با کلمه وجدان و انسانیت غریبه اند..درد نکشیده اند این مسولان به ظاهر خدمتگزار...فقط به خانواده شهدا درد تحمیل کرده اند...خداوندبزند به ریشه این آدمهای ریا کار و متظاهر...یکی هم نیست از حق ماها دفاع کند ..میدونین چرا؟دستشان در یک کاسه است..شهدا امنیت و آسایش به ملت دادند ولی این افراد درد و سختی به خانواده شهدا تحمیل کردند.. و می‌کنند ..در آخر فریاد ماها به جایی نمیرسه فقط اون بالایی باید هوای مارو داشته باشه.... 


شهید احمد برازنده درتاریج ۱۱ آبان سال ۵۹ در صالح آباد و در خانه ابدی به خاک سپرده شد..روحش شاد..یاد همه شهدا جاودان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد