شهید احمد برازنده؛ رزمندهای با قلبی بزرگتر از میدان نبرد
در میانه آتش و آوار جنگ، جایی که گلولهها زبان سخن میگشایند، انسانیت گاهی خاموش میشود؛ اما نه برای مردانی چون شهید احمد برازنده. او نهفقط رزمندهای دلیر، بلکه انسانی بزرگ بود؛ کسی که حتی در اوج نبرد، یادش نرفت که دشمن هم انسان است، و اسیر، امانت خداست.
روزی در جبهه، چند تن از نیروهای دشمن به اسارت درآمدند. احمد، آنها را با دستان خود به خانه آورد؛ نه با نفرت، که با مهربانی. برایشان آب آورد، نان آورد، حتی سفره محبت گشود. اسرای دشمن، حیرتزده از رفتار این مرد جوان، گویی دشمنی را از یاد بردند و انسانیت را بهیاد آوردند.
خانه شهید برازنده در آن روزها، سنگری بود از جنس ایمان و مهربانی؛ جایی که نهتنها جانها حفظ میشد، بلکه کرامت انسانی معنا میگرفت. این رفتار او، یادآور رسم جوانمردی علیوار بود؛ که حتی با اسیر، چون مهمان برخورد میکرد.
احمد برازنده، با همین نگاهِ پاک و دلِ روشن، نشان داد که قهرمان واقعی آن است که در میانه جنگ، قلبش را از کینه خالی نگه دارد. او نهفقط در خط مقدم، که در میدان اخلاق و انسانیت نیز پیروز بود.