یوسف از جرم زلیخامدتی زندان برفت    مهدی از اعمال ما حبس ابد گردیده است
یوسف از جرم زلیخامدتی زندان برفت    مهدی از اعمال ما حبس ابد گردیده است

یوسف از جرم زلیخامدتی زندان برفت مهدی از اعمال ما حبس ابد گردیده است

همه چیز در این وبلاگ موجود است

شعله ای زیر خاکستر نخلستان..

در دل تنگستان، جایی که نخل‌ها سایه‌بان غیرت‌اند و خاک، مزین به خون مبارزان، زنی برخاست.

نامش جان‌جان بود. همسرش، یکی از یاران رئیسعلی دلواری، در مقابله با اشغالگران انگلیسی جان باخت.

اما این غم، جان‌جان را در خود نگرفت… بیدارش کرد.

نه سیاه‌پوش شد، نه نشسته در سوگ؛ او تفنگ شوهرش را برداشت، چادر را بر سر بست، و به میان مبارزه رفت.


شب‌ها در نخلستان، به زنان می‌آموخت که چطور با تفنگ کار کنند.

صبح‌ها، با پای برهنه، رد گلوله را از روی خاک می‌خواند و نقشه می‌کشید.

او گفته بود:

"اگر خاک از ماست، دفاع هم از ماست؛ زن و مرد ندارد."


در نبردی نزدیک بندر بوشهر، گروه زنان تنگستانی به رهبری جان‌جان از میان نخل‌ها بر دشمن تاختند.

سربازان انگلیسی در خاطرات خود نوشتند:

"زنانی چادردار، چون سایه‌هایی شجاع، با دقت و مهارت تیراندازی می‌کردند. ما عقب‌نشینی کردیم. این سرزمین، زنانش هم سربازند."


جان‌جان هیچ‌گاه نشان نخواست، هیچ پلاکی بر گردنش نبود.

اما در دل تاریخ، او زنی‌ست که مفهوم "ایران" را نه در شعار، بلکه در فشنگ و خاک تجربه کرد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد